کد مطلب:140206 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:194

گفتگوی امام با علیا مخدره ام سلمه
علیا مخدره ام سلمه كه همسر پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم بود وقتی از قصد آن جناب مطلع شد خدمتش آمد و عرض كرد:

فرزندم تقاضای من از شما این است كه سفر عراق را ترك نموده و من را در فراقت غمگین نفرمائی زیرا جد بزرگوارت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم به من خبر داده كه تو را در سرزمین عراق شهید می كنند.

امام علیه السلام فرمود:ای مادر من نیز به این مسئله آگاه بوده و خوب می دانم كه در كدام روز مرا كشته و قاتلم چه كسی بوده و مدفن خود و شهدای اهل بیتم كجا است و اگر بخواهی هم اكنون مشهد خود را بتو نشان دهم تا بدانی آنچه تو گفتی از من پنهان و پوشیده نیست، سپس با دست مبارك اشارتی فرمود تا زمین كربلاء را آن مخدره دید و معسكر و مصرع یاران و فرزندان آن حضرت را مشاهده كرد، آن علیا مخدره بسیار گریست و ناله و افغان نمود.

امام علیه السلام فرمود: خواست خدا است كه من را مقتول و خواهران و دخترانم را


اسیر ببیند و ایشان را شهر به شهر بگردانند و هیچ كس ایشان را یاری نكند.

ام سلمه عرضه داشت: آن روزی كه جد اطهرت این حدیث را برای من گفت یك قبضه خاك كربلاء را عطا فرمود كه در شیشه نگاه دارم.

امام علیه السلام فرمود: آری به خدا قسم كه من را در آن سرزمین به قتل رسانده و خونم را خواهند ریخت و اگر خود بدان سرزمین نروم در هر كجا كه باشم البته به قتل خواهند رساند سپس مشتی دیگر از تربت كربلاء را به ام سلمه داده و فرمود: این را نیز نگاه دار و آن روز كه این هر دو خون تازه شوند یقین بدان كه من را در كربلاء كشته اند.